راز موفقیت افراد موفق
1) افراد موفق ریسک می کنند
افراد موفق روز روی خطوط کناری نمی خوابند. آنها آنچه راجع به آنها فکر می کنند انجام می دهند. آنها نمی ترسند گیر بیفتند و ریسک کنند. بسیاری از مشاغل موجود در زندگی هرگز 100? ایمن و تضمینی نخواهند بود. اجازه ندهید خطر شما را متوقف کند. برو آنجا و ببین چه اتفاقی می افتد. چی برای از دست دادن داری؟ افراد بیشتری به زندگی خود نگاه می کنند و از آنچه که انجام نداده اند به جای آنچه که انجام داده اند پشیمان می شوند .2) افراد موفق دارای خودباوری بی دریغ هستند
افراد موفق بعضی اوقات از تردید در خود رنج می برند اما در صحبت کردن با خود و یا جدی نگرفتن افکارشان مهارت دارند. آنها به جای تجزیه و تحلیل بیش از حد از همه اشتباهات ممکن است روی نقاط قوت خود تمرکز کنند. این نقاط قوت به عنوان پایه و اساسی است که آنها از طریق آن به دنیای گسترده می روند تا مهارت های خود را به نمایش بگذارند. خودباوری قسمت عمده ای از موفقیت را به خود اختصاص می دهد. من دیده ام بسیاری از افراد با استعداد کمرنگ به دلیل اعتقاد به خود به چیزهای بزرگی دست می یابند. من همچنین دیده ام که افراد فوق العاده با استعداد به دلیل عدم باور به خود کاملاً توانایی های خود را هدر می دهند. اعتقاد به خود ، "سکوی پرشی" است ، استعداد بر میزان بالا رفتن شما تأثیر می گذارد. بدون خودباوری - تمام استعدادها تلف می شود. 3) آنها به آنچه دیگران فکر می کنند اهمیتی نمی دهند
افراد موفق بسیار به نظرات خود اهمیت می دهند. نه به روشی متکبر ، خود مهم بلکه به روشی مبتنی بر ایمان. آنها می دانند که چه توانایی هایی دارند و دارای سیستم های اعتقادی قوی هستند. تفاوت آنها با سیستم های اعتقادی در مقایسه با "متوسط ??جو" این است که سیستم های اعتقادی آنها بسیار به نفع آنهاست. آنها خودشان را دوست دارند و آنچه را که برای آن ایستاده اند دوست دارند. آنها دارای آرمان ها / ارزش های قوی هستند و زندگی درستی دارند که مطابق آنچه برایشان مهم است صادق باشد. وقتی ارزشهای واضحی در مورد زندگی ندارید ، آسان است
4) آنها بیرون از جعبه فکر می کنند
افراد موفق معمولاً پذیرفتن زندگی به عنوان "همانطور که هست" نیستند. آنها دائماً س askال می کنند و دائماً به دنبال راه هایی برای بهبود "روش فعلی" هستند. آنها رهبر هستند ، پیرو نیستند و نمی ترسند که بر خلاف دانه حرکت کنند. هرچه افراد بیشتر به آنها بگویند کاری انجام نمی شود ، آنها عزم خود را برای ادامه کار بیشتر می کنند. 5) آنها در قلب خوشبین هستند
با فکر یک پروژه جدید ، افراد موفق به جای اینکه همه مشکلات احتمالی را بررسی کنند ، به دنبال امکانات هستند. آنها اجازه می دهند فرآیند ظریف خلاق قبل از افزودن پیش بینی های منطقی و واقع گرایانه توسعه یابد. اگر همه ما پروژه ای را به جای تمرکز بر آنچه امکان پذیر است شروع کنیم ، هیچ مشکلی اختراع یا دستیابی نمی شود. آنها در موقعیت ها به دنبال خوب هستند و این نگرش باعث ایجاد یک بافر ذهنی قوی می شود که از افراد خوش بین در برابر خرابی جنبه های منفی زندگی محافظت می کند.
6) آنها انعطاف پذیر هستند و از شکست نمی ترسند
شکست به عنوان سرنخی برای این معما تلقی می شود. افراد موفق به جای شکست داخلی سازی ، آن را بخشی ضروری از زندگی می دانند. آنها خود را ناکام نمی دانند ، بلکه به وظیفه خود عمل نمی کنند. یک جدایی ذهنی واضح بین فرد و عمل وجود دارد. شکست تنها یک معامله بزرگ است اگر آن را یکی کنید.
7) افراد موفق دارای نگرش "می توانند انجام دهند" مشتاق و همیشه آماده برای یک چالش ، افراد موفق به دنبال یافتن راه حل هستند. آنها فیکس کننده های زندگی هستند. آنها در مورد اصلاح مواردی که نمی توانند برطرف شوند وسواس ندارند و می دانند چه موقع باید عقب نشینی کنند و کاری را رها کنند. افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند ، افرادی هستند که برای خود دشوار است رها شوند زیرا خود و وظیفه خود را به عنوان یکی مرتبط می دانند و اگر قادر به حل این مشکل نیستند خود را شکست خورده می دانند. افراد موفق می توانند چشم انداز خود را حفظ کنند و اشتیاق خود را از دست ندهند. آنها تشخیص می دهند که چه زمانی تلاش بیشتر از فواید آن است.
8) آنها مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرند
این یک کلاه بزرگ است. افراد موفق می دانند که به دلیل انتخاب های خودشان در موقعیت فعلی زندگی خود هستند. افرادی که مسئولیت انتخابهای خود را در زندگی ندارند ، تمایل دارند همان خطوط قدیمی را تکرار کنند:
"این تقصیر والدین من است که من همان گونه هستم که هستم". والدین در واقع ما را تا حدی تحت تأثیر قرار می دهند اما به جای سرزنش ، افراد موفق بدبختی آنها را می پذیرند و تقریباً از شروع ناخوشایند زندگی خود برای تأمین سوخت بیشتر استفاده می کنند. آنها می خواهند با وجود آنچه برایشان اتفاق افتاده است به موفقیت برسند. "من شما را زدم زیرا شما مرا تحریک می کنید. تو مرا وادار می کنی که این کار را بکنم. " واقعاً؟ نمیخرم تا زمانی که اسلحه ای به سر شما نرسد ، هنوز نحوه واکنش را انتخاب می کنید. شما نمی توانید دیگران و افکار متواضعانه آنها را کنترل کنید اما مطمئناً آنچه را که درباره آن انجام می دهید انتخاب می کنید.
"من رابطه داشتم زیرا شما به من توجه کافی نمی کنید." دیگری "پلیس بیرون". در صورت نیاز (که من قضاوت می کنم) رابطه برقرار کنید اما شخص دیگری را سرزنش نکنید. این فقط مسخره است و در بهترین حالت انکار را نشان می دهد. حتی اگر رابطه ای افتضاح باشد ، شما باز هم ماندن در آن را انتخاب می کنید و بنابراین نمی توانید شریک زندگی خود را به خاطر بدبختی ای که احساس می کنید سرزنش کنید. آنها قطعاً به بدبختی شما کمک می کنند اما این همه تقصیر آنها نیست.